ادوارد دمینگ بر این عقیده است که بهبود کیفیت واقعی میسر نیست مگر با وجود دانش عمیق . بنابر گفته دمینگ دانش عمیق حاصل داشتن ادراکی صحیح از نظریه دانش، دانش تفاوتها، روانشناسی و درک سیستمی است.
تئوری محدودیّتهای الیاهو گلدرات فلسفۀ بهبود سیستم است. تقریباً همۀ تئوریهای بهبود سیستم بیشتر بر بهبود فرآیندها تمرکز دارند. گویا پیش فرض همۀ آنها این است که اگر تمامی فرآیندهای سیستم به حداکثر بازده خود برسند کل سیستم نیز به بازدهی حداکثری میرسد. حال آنکه این پیش فرض تأثیر همبستگی، وابستگی یا اتصال بین فرآیندها را نادیده گرفته است.
گلدرات معتقد است زندگی و مرگ سازمانها در قالب سیستمها است نه فرآیندها و توفیق یا شکست آنها نیز تابعی است از چگونگی تعامل فرآیند¬های سازمان با یکدیگر. همچنین وی بر این باور است که سیستمها بهسان زنجیر یا شبکهای از زنجیر¬ها هستند. آنچنانکه استحکام یک زنجیر به اندازۀ استحکام ضعیفترین حلقۀ آن است، بازده سیستم نیز محدود به بازده ضعیفترین اتّصال آن است. به¬عبارت دیگر، فارغ از آن که چقدر برای بهبود فرآیندهای سیستم تلاش کنیم، تنها بهبود ضعیفترین اتّصال منجر به بهبودی محسوس در کلّ سیستم میگردد. ضعیفترین اتّصال همان محدودیّت سیستم است. تئوری محدودیّتهای گلدرات قصد دارد تا با بازیابی و بهبود ضعیفترین اتّصالات سیستم تغییری در بازده کل سیستم ایجاد نماید که در مقایسه با دیگر روشها بسیار سریعتر است. لذا اگر شما یک مدیر عالی یا اجرایی و یا حتّی یک شخص حقیقی هستید که میخواهد در سیستمی بهبود ایجاد کند، این کتاب برای شما مفید است.
باید توجّه داشت که علیرغم اینکه زیر عنوان این کتاب «نگرشی سیستمی در راستای بهبود مستمر» است امّا تئوری محدودیّتها الزاماً محدود به بهبود مستمر به معنای سنّتی آن نیست. معنای بهبود مستمر در ذهن بیشتر افراد عبارت است از تصحیح و بهبود ادامهدار و تکرار شوندۀ فرآیند¬های موجود. حتّی در صورت استفاده از رویکرد سیستمی نیز این معنا میتواند به قوّت خود باقی باشد و تمرکز بر فرآیندهای موجود قرار گیرد. امّا هنگامی که به مطالعه کتاب بپردازید (خصوصاً فصل پنجم، «درخت حقیقت آینده») خواهید دید که تئوری گلدرات بسیار فراتر از نظریّات بهبود سیستمی فعلی است. هچنین خواهید دانست که تئوری محدودیت ها (TOC) میتواند برای مهندسی مجدد کل حرفه یا سازمان نیز استفاده شود.
بررسی عمیق مفاهیم TOC بسیار فراتر از آن است که در کتابی مانند این بگنجد. به استثنای فصل اول که به بیان اصول و کلّیات تئوری می پردازد، بخش عمدۀ کتاب به توضیح «فرآیند تفکّر » که عبارتست از پنج ابزار قدرتمند و پرکاربرد اختصاص یافته است.
برخی خوانندگان ممکن است درک و فهم روش و مفاهیم منطقی فرآیند تفکّر در TOC را ساده تر از دیگر ابزارها بیابند و مفاهیم و روشهای موجود در فرآیند تفکّر را مورد تحسین قرار دهند. قاعدۀ کلی آن است که 70 درصد مردم از نظر روانشناختی در گروه «حسگر »ها قرار گرفته و بقیۀ 30 درصد دستۀ «شهودی » هستند [4]. این یعنی از هر 10 نفر 7 نفرشان بهراحتی بیان قدم به قدمی که در منطق وجود دارد را درک میکنند ولی بهراحتی نمیتوانند کاربرد های وسیع آن را در ذهن خود تصویر کنند. در مقابل، 3 نفر دیگر، به آسانی انواع کاربردها و شاخههای آنها را دریافت میکنند ولی در فرآیند ساخت قدم به قدم یک ساختار منطقی ممکن از دچار بیدقّتی و یا دشواری شوند. لذا به خوانندگان توصیه میکنم که طی خواندن کتاب صبور باشند که حتماً نتیجه مثبت آن را خواهند دید.
کتاب حاضر در هشت فصل تنظیم شده و به مباحثی با عناوین فصل اول: مقدمهای بر تئوری محدودیّتها (TOC) ، فصل دوم: ردههای شروط منطقی (CLR)، فصل سوم: درخت واقعیّت موجود (CRT)، فصل چهارم: نمودار رفع تناقض (CRD)، فصل پنجم: درخت حقیقت آینده (FRT)، فصل ششم: درخت پیشنیاز (PRT)، فصل هفتم: درخت تحوّل (TT)، فصل هشتم: پویایی شناسی گروه (مطالعه عوامل و نیروهای مؤثّر در یک گروه) و فرآیند تفکّر تئوری محدودیّتها می پردازد.
کتاب «فرآیند تفکر تئوری محدودیتهای گلدرات (TOC-TP)؛ رویکردی سیستمی به بهبود مستمر» در 528 صفحه و به قیمت 210000ریال به چاپ رسیده است.